تحلیل بنیادین بر اساس اطلاعات و دادههای گذشته و فعلی با هدف پیشبینی مالی انجام میپذیرد. اهداف متعددی برای این تحلیل وجود دارد.
در تحلیل بنیادین اساس پیشبینی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی پایهگذاری شدهاست. معامله گر با تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی و بر اساس دانش و استراتژی خود، به پیشبینی بازار میپردازد.
معایب تحلیل بنیادی :
اولین مسئله این است که هیچ تضمینی وجود ندارد که بازار انتخاب شده شما به سمت ارزش منصفانه خود حرکت کند ، حتی اگر با دقت آن را تحلیل کنید.
یک رویداد کاملاً پیشبینینشده – مانند یک بلایای طبیعی یا رسوایی – میتواند به قیمت دارایی شما و تخمین ارزش منصفانهتان آسیب بزند.
یا ممکن است بازار به نحوی غیرمنطقی در تعیین قیمت خود پایداری بیشتری نشان دهد که شما نتوانید در آن زمان موقعیت خود را تحلیل کنید.
مسئله دوم تعداد زیادی از دادهها در بازارهای جهانی وجود دارند.
چگونه میتوانید تصمیم بگیرید کدام مورد ارزشمند است و کدام نیست؟
ابتدا به بررسی اقتصاد کلان بپردازید، سپس تصمیم بگیرید کدام بازارها ممکن است باارزش یا کمارزش باشند. سپس، به بررسی عوامل خاص محیطی چندین دارایی بپردازید تا بتوانید موقعیت خود را انتخاب کنید.
عوامل مهم در تحلیل بنیادی :
همانطور که دیدهایم، منابع موجود برای یک معاملهگر بنیادی بسیار گسترده و متنوع هستند. با این حال، چند مورد از آنها مهمتر از سایرین هستند:
اعلانات بانک مرکزی :
بانکهای مرکزی میتوانند علت نوسانات قابل توجهی در اکثر دارایی ها باشند.
مهمترین اقدام آنها افزایش یا کاهش نرخ بهره است که میتواند تأثیر بزرگی بر ارزش ارزها، سهام، شاخصها و غیره داشته باشد.
اما تحلیلگران بنیادی همچنین به دنبال سیاستهای پولی جدید (ممکن است سیاست های بانک مرکزی در آینده نزدیک تغییر کند)، خرید داراییها، ارزشگذاری ارزها، تغییرات در پرسنل و غیره هستند.
دادههای اقتصادی :
تقریباً هر دارایی تحت تأثیر اقتصاد گستردهتر خود قرار دارد، بنابراین معاملهگران بنیادی به دنبال نشانههایی هستند که نشان دهنده رشد یا کاهش اقتصادی در راه است.
شاخص اصلی رشد اقتصادی تولید ناخالص داخلی (GDP) است که مجموع کالاها و خدمات تولید شده در یک اقتصاد را محاسبه میکند. با این حال، گزارشهای اشتغال و تولید نیز اهمیت دارند.
تورم :
یک عامل اقتصادی کلیدی دیگر تورم است. تورم هنگامی رخ میدهد که قدرت خرید یک ارز داده شده کاهش مییابد، و بانکهای مرکزی معمولاً مسئول حفظ آن هستند (در حالی که از رکود جلوگیری میکنند).
تورم فقط بر بازار فارکس تاثیر نمی گذارد. بلکه بر اوراق قرضه، کالاها، سهام و شاخصها عموماً از نوسانات آن تأثیر میگیرند.
سیاست :
تغییرات سیاسی در داخل یک کشور ممکن است در بازارهای مالی تأثیر داشته باشد. به عنوان مثال، یک رئیسجمهور ممکن است زندگی را برای مشاغل سخت تر کند یا سرمایه گذاری زیادی در زیرساخت های جدید انجام دهد.
ژئوپلیتیک نیز میتواند مهم باشد. به عنوان مثال، افزایش تنش در خاورمیانه میتواند باعث فشار بر تأمین نفت جهانی شود و قیمت آن را افزایش دهد. به عبارت دیگر، کسبوکارهایی که به طور فزایندهای بر نفت وابسته هستند، ممکن است سود آنها ضعیف شود