در دنیای بازار فارکس، علاوه بر مدل های بروکری A-Book و B-Book، اصطلاح C-Book نیز به کار میرود. این اصطلاح به تناسب با استراتژیهایی اشاره دارد که کارگزاران فارکس و ارائهدهندگان CFD برای کسب سود بیشتر بهکار میبرند. اما باید توجه داشت که C-Book به عنوان یک اصطلاح مبهم برای توصیف تغییرات و ترفندهای مدلهای A-Book و B-Book مطرح میشود. در این مقاله، به بررسی بیشتر این اصطلاح و مفهوم آن خواهیم پرداخت.
واژه C-Book اصطلاحی است که برای توصیف استراتژی های مدیریت ریسک استفاده می شود که کارگزاران فارکس و ارائه دهندگان CFD از آنها استفاده می کنند و ظاهراً متفاوت از A-Book یا B-Book هستند.
بهطور کلی، C-Book فقط اصطلاحات تخصصی بازاریابی است. این واقعاً رویکرد متفاوتی نیست که کارگزاران برای مدیریت ریسک از آن استفاده میکنند، این بیشتر یک اصطلاح مبهم برای توصیف تغییرات یا ترفندهای مدل A-Book و B-Book است.
همانطور که در ادامه توضیح خواهیم داد، مدل C-Book واقعاً توسط کارگزار برای مدیریت ریسک استفاده نمی شود، بلکه برای تلاش برای کسب درآمد بیشتر برای کارگزار استفاده می شود. این روشهای اجرایی نیز بحثبرانگیز در نظر گرفته میشوند و اینکه آیا کارگزاران فارکس باید آنها را انجام دهند، جای سوال دارد. قضاوت را به عهده شما می گذاریم.
به طور کلی سه نوع مدل C-Book وجو دارد:
هجینگ جزئی
Overhedging
هجینگ معکوس
هجینگ جزئی چیست؟
رایج ترین شکل مدل C-Book، هجینگ جزئی سفارش معاملهگر است. یک کارگزار می تواند ریسک بازار را به طور جزئی و نه به طور کامل پوشش دهد. این حرکتهای نامطلوب قیمت موقعیت پوششدهی شده را کاهش میدهد، اما حذف نمیکند. ریسکی که پوشش داده نشده باقی می ماند، همچنین به عنوان ریسک باقیمانده شناخته می شود، به کارگزار این فرصت را می دهد که در صورت حرکت قیمت به نفع خود سود کند.
این استراتژی مدیریت ریسک را به عنوان یک مدل A-Book جزئی و B-Book جزئی در نظر بگیرید. اساساً کارگزار درصد مشخصی از ریسک خود را A-Book و بقیه را B-Book کرده است.
به عنوان مثال فرض کنید یک معاملهگر یک موقعیت خرید EUR/USD به ارزش 1000000 یورو باز میکند. کارگزار تصمیم میگیرد که 500000 یورو از این موقعیت را به بازار بین بانکی ارسال کند و 500000 یورو باقیمانده را در B-Book خود نگه میدارد. اگر قیمت EUR/USD افزایش پیدا کند، کارگزار از موقعیتهای B-Book خود سود میبرد، اما اگر قیمت کاهش یابد، ضرر کمتری نسبت به اینکه تمام موقعیت را پوشش داده بود، متحمل میشود.
Overhedging
مدل C-Book به پوشش جزئی محدود نمیشود. یکی دیگر از انواع مدل C-Book زمانی است که یک کارگزار می تواند Overhedging را نیز انتخاب کند، به این معنی که می تواند بیش از 100% موقعیت مشتری را پوشش دهد.
به عنوان مثال فرض کنید یک معاملهگر 100 دلار دارد. کارگزار میتواند به جای پوشش صد درصدی دلار، موقعیت مشتری را به میزان 110% یا 120% پوشش دهد. این به اصطلاح Overhedging است. در این مثال، کارگزار بیشتر از مقدار ارز معاملهگر را پوشش داده است، که میتواند به عنوان یک راهحل احتیاطی در مواقعی که نوسانات بازار قابل پیشبینی نیستند، مفید باشد. البته، همچنان باید توجه داشت که این ممکن است هزینههای اضافی به دنبال داشته باشد. مهم است که کارگزارها با دقت و با توجه به شرایط بازار، تصمیمگیری در مورد Overhedging را انجام دهند تا به بهترین نتیجه برسند.
هجینگ معکوس
هجینگ معکوس یک روش است که در آن کارگزاری معاملات معاملهگر را به گونهای پوشش میدهد که با تحلیل های معاملهگر در تضاد است. این کار بر این اساس انجام میشود که اگر معاملهگر به طور مداوم در معاملات خود ضرر کند، کارگزار میتواند با انجام معاملاتی که در جهت مخالف معاملهگر است، سود کند. به عبارت دیگر، اگر معاملهگر به طور مداوم دچار اشتباه شود، کارگزار با انجام دقیقاً برعکس آنچه معاملهگر انجام میدهد، میتواند سود ببرد.
این روش میتواند به عنوان B-Book+ شناخته شود، زیرا کارگزار نه تنها معاملات معاملهگر را پوشش میدهد، بلکه با افزودن به موقعیتهایی که معاملهگر اشتباه میکند، سود بیشتری کسب میکند. اساساً کارگزار حتی سعی نمی کند ریسک بازار را پوشش دهد یا انتقال دهد، بلکه عمداً ریسک بازار بیشتری را به عهده می گیرد!
هنگامی که یک کارگزار تصمیم می گیرد تا معاملهی معاملهگر را به طور کامل هجینگ معکوس کند، اساساً ریسک B-Book خود را افزایش می دهد.
نتیجهگیری و کلام آخر
مدل C-Book در مدیریت ریسک توسط کارگزاران فارکس و ارائه دهندگان CFD استفاده میشود. این مدلها شامل هجینگ جزئی، Overhedging و هجینگ معکوس هستند. در هجینگ جزئی، کارگزار ریسک بازار را به طور جزئی پوشش میدهد. در Overhedging، میتوان بیش از 100% موقعیت مشتری را پوشش داد. اما هجینگ معکوس یک روش است که کارگزار با انجام معاملاتی که در جهت مخالف معاملهگر است، سود میبرد. این روش به عنوان B-Book+ شناخته میشود و کارگزار حتی سعی نمیکند ریسک بازار را پوشش دهد، بلکه عمداً ریسک بازار بیشتری را به عهده میگیرد . قضاوت نهایی در مورد استفاده از این مدلها به شما وابسته است.