تا به الان آموختیم که وقتی کارگزاری سفارش شما را اجرا میکند، چندین روش برای انجام این کار دارد:
مدل A-Book: کارگزار سفارشات را به بازار بزرگتر میفرستد.
مدل STP: کارگزار ابتدا ریسک را پوشش میدهد و سپس سفارش را اجرا میکند.
یک کارگزار فارکس ممکن است بسته به نوع سفارش یا نیازهای معاملهگر، از هر یک از این روشها استفاده کند. این انعطافپذیری به کارگزار اجازه میدهد که بهترین روش را برای هر معامله انتخاب کند.
یک کارگزار میتواند برای معاملهگران مختلف، جریانهای قیمت مستقل و مدلهای پوشش ریسک را ارائه دهد. کارگزاران تصمیم میگیرند که کدام سفارشات را درونی کنند و کدامها را با استفاده از روشهای پوشش ریسک به بازار بفرستند. این روش که به آن مدل ترکیبی گفته میشود، به کارگزاران اجازه میدهد تا بر اساس نوع سفارش و نیازهای معاملهگر، بهترین روش را انتخاب کنند.
در حالی که کارگزار فارکس شما همیشه طرف مقابل معاملات شما است، رویکرد ترکیبی جایی است که کارگزار ممکن است تصمیم بگیرد معاملات شما را به صورت داخلی انجام دهد یا معاملات شما را در خارج از یک تامین کننده نقدینگی جبران کند.
یک رویکرد ترکیبی به کارگزار این امکان را میدهد که:
سفارشات را با سفارشات دیگر معاملهگران جبران کند، سفارشات را با استفاده از ارائهدهندگان نقدینگی خارجی پوشش دهد، یا اینکه اصلاً ریسک بازار را قبول نکند و سفارشات را پوشش ندهد. ریسک بازار به خطر ضرر در یک معامله به دلیل تغییرات ناگهانی و نامطلوب قیمتها گفته میشود. این رویکرد به کارگزار اجازه میدهد تا بر اساس شرایط بازار و نوع سفارش، بهترین تصمیم را برای مدیریت ریسک بگیرد.یک کارگزار میتواند با استفاده از روش ترکیبی، معاملهگران خود را به دو دسته تقسیم کند. معاملات برخی از معاملهگران را به یک ارائهدهنده نقدینگی خارجی یا مدل A-Book و یا مدل STP ارسال میکند. از طرفی دیگر، کارگزار معاملات دیگر معاملهگران را در داخل شرکت خود یعنی مدل B-Book باشد، نگه میدارد. این روش به کارگزار اجازه میدهد که ریسکها را مدیریت کند و از نوسانات بازار به نفع خود استفاده کند.
در مدل ترکیبی، کارگزار فارکس باید تصمیم بگیرد که کدام معاملهگران به سیستم A-Book و کدام به سیستم B-Book مراجعه کنند و این تصمیم بر اساس مشخصات و ویژگیهای مشتریان اتخاذ میشود. پس از تعیین این قوانین و معیارها، کارگزار یک سیستم مسیریابی سفارش یا موتور اجرای سفارش تنظیم میکند که هدف آن مدیریت سفارشات با ارسال خودکار آنها به سیستم A-Book یا B-Book است. به طور کلی، کارگزار به احتمال زیاد معاملات معاملهگرانی که به طور متوسط ضررهای زیادی به دست میآورند را برای خود نگه میدارد و در برابر معاملات معاملهگرانی که به طور متوسط سودآور هستند، محافظت میکند.
برای شناسایی موفقیت آمیز معامله گران سودده و ضررده، کارگزاران فارکس نرم افزاری دارند که نحوه معامله معاملهگران را تجزیه و تحلیل می کند.
کارگزاران فارکس میتوانند با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته، رفتار معاملاتی معاملهگران خود را تحلیل کرده و آنها را بر اساس معیارهایی نظیر میزان سپردهگذاری، حجم معاملات، میزان اهرم مالی به کار رفته و ریسک پذیری در هر معامله دستهبندی کنند. این فرآیند به آنها کمک میکند تا تصمیم بگیرند کدام مشتریان باید به سیستم A-Book و کدام به B-Book هدایت شوند.برخی رفتارهای رایج در میان معاملهگرانی که معمولاً ضررده هستند، مانند واریز مبالغ ناچیز به حسابهای خود، معمولاً کمتر از 1000 دلار، ریسک کردن بیش از 10% از کل موجودی حساب در هر معامله، عدم استفاده از تعیین حدضرر برای محدود کردن ضررها، افزایش موقعیتهای ضررده به امید بازگشت بازار و استفاده از اهرمهای بالا که میتواند منجر به فراخوانی حاشیه و توقفهای خروج شود. این الگوهای رفتاری میتوانند به کارگزاران کمک کنند تا مشتریان را بر اساس ریسک و پتانسیل سودآوری آنها طبقهبندی کنند. کارگزاران می توانند عملکرد متفاوتی برای معاملهگران مختلف داشته باشند.در مدل کارگزاری ترکیبی، دو نوع سیستم برای مدیریت معاملات وجود دارد: مدل A-Book و مدل B-Book. کارگزاران بر اساس شاخصهای مختلفی مانند موفقیت و حجم معاملات معاملهگران، تصمیم میگیرند که کدام معاملهگران را به کدام سیستم اختصاص دهند. معاملهگرانی که به سیستم A-Book اختصاص داده میشوند معمولاً معاملهگران موفقتری هستند که با حجمهای بزرگتری معامله میکنند. این معاملات به طور مستقیم به بازارهای مالی ارسال میشوند، که به این معناست که ریسک مرتبط با نوسانات بازار به طرف مقابل منتقل میشود. در نتیجه، کارگزار ریسک کمتری را متحمل میشود و همچنین از میزان اسپرد، کارمزدی را به دست میآورد.
در مقابل، معاملهگرانی که به سیستم B-Book اختصاص داده میشوند معمولاً معاملهگران کمتجربهتر هستند که با حجمهای کوچکتری معامله میکنند. در این سیستم، کارگزار معاملات را در داخل شرکت خود نگه میدارد و در صورت ضرر مشتری، سود میکند.
این روشهای مدیریت ریسک به کارگزاران اجازه میدهد تا معاملات را به گونهای مدیریت کنند که هم ریسک خود را کاهش دهند و هم از معاملات معاملهگران سودآوری کنند.
اکثر کارگزاران فارکس از یک رویکرد ترکیبی استفاده می کنند
ما هیچ اشتباهی نمی بینیم که یک کارگزار هم A-Book و هم B-Book را اجرا کند. واقعیت این است که اکثر کارگزاران از رویکرد ترکیبی استفاده می کنند. در این رویکرد ترکیبی، کارگزاران میتوانند از سود حاصل از معاملهگرانی که در B-Book قرار دارند برای ارائه اسپردهای رقابتی به تمام مشتریان خود استفاده کنند. با این حال، این رویکرد دارای ریسکهایی است. اگر کارگزار نتواند ریسکهای مربوط به B-Book را به درستی مدیریت کند، ممکن است با ضرر های بزرگ مواجه شود که میتواند منجر به خروج او از بازار شود.معمولاً معاملهگران تازهکار که تجربه کمتری دارند و اغلب ضررده هستند، در B-Book قرار میگیرند. این امر به این دلیل است که احتمال ضرر این گروه بالاتر است و کارگزار میتواند از این ضررها سود کسب کند.
نتیجهگیری و کلام آخر
کمتر پیش میآید که یک کارگزار فارکس خرده فروشی صد درصد مدل A-Book باشد. مدل A-Book یک کسب و کار با حاشیه بسیار پایین تر از B-Book است و کارگزاران را ملزم می کند تا روی معاملهگرانی تمرکز کنند که مرتباً در مقادیر زیاد معامله می کنند و در عین حال سعی می کنند هزینه ها را تا حد ممکن پایین نگه دارند. با وجود بسیاری از معاملهگران کم سود، مدل B-Book منبع درآمد بیشتری را فراهم میکند.هیچ اشکالی ندارد که یک کارگزار خرده فروشی ترکیبی از A-Book و B-Book داشته باشد. مشکل این است که یک کارگزار فارکس شروع به دستکاری معاملات به نفع خود می کند. مهمترین نکته برای یک کارگزار خرده فروشی، حداقل در یک حوزه قضایی به خوبی تنظیم شده، باید اطمینان از قیمت گذاری منصفانه و بهترین اجرای سفارش برای معاملهگران خود باشد، صرف نظر از اینکه مدل کدام مدل را اتخاذ می کند. صرف نظر از مدل اجرای کارگزار، آنچه که بسیار مهم است این است که معاملهگران خردهفروشی قیمتهای شفافی را دریافت میکنند که بازار “واقعی” (نهادی) فارکس را در زمان واقعی ردیابی میکند و میتوانند سفارشات خود را با این قیمتها (یا بهتر) بدون هیچ تاخیری تکمیل کنند.